بهره‌گیری از مدل بیمه بانکی

بهره‌گیری از مدل بیمه بانکی
دکتر وحید نوبهار، دکتر محسن امیری مقاله ای در خصوص بیمه‌بانکی یا بانکداری بیمه ای به رشته تحریر درآوردند که در ذیل می آید:

در محیط پویای اقتصاد مالی امروز، بانک‌ها برای ارتقای تاب‌آوری مالی و کاهش وابستگی به درآمدهای بهره‌ای، به دنبال توسعه‌ی منابع درآمدی جایگزین هستند. یکی از مهم‌ترین و نوین‌ترین مکانیسم‌ها در این راستا، بهره‌گیری از الگوی Bancassurance یا بیمه‌بانکی یا بانکداری بیمه ای است.  بانک-بیمه به ادغام یا مشارکت راهبردی میان بانک‌ها و شرکت‌های بیمه اطلاق می‌شود که در آن بانک به‌عنوان واسطه فروش خدمات بیمه‌ای عمل می‌نماید.

در سال‌های اخیر، نظام بانکی جهانی شاهد تغییرات بنیادینی در الگوهای درآمدزایی خود بوده است. این تغییرات اغلب ناشی از فشارهای ناشی از کاهش مستمر نرخ‌های بهره، مقررات‌گذاری سخت‌گیرانه‌تر پس از بحران مالی ۲۰۰۸، رقابت فزاینده با فین‌تک‌ها، و نیز تحول در ترجیحات مشتریان در استفاده از خدمات مالی یکپارچه و دیجیتال بوده‌اند. در چنین بستری تمرکز صرف بر درآمدهای بهره‌ای حاصل از اعطای تسهیلات، دیگر نمی‌تواند به‌عنوان منبع درآمدی پایدار و قابل اتکا برای بانک‌ها محسوب شود. از این‌رو، ر راهبرد‌های متنوع‌سازی درآمد، و به‌ویژه افزایش درآمدهای غیرمشاع (Non-Interest Income)، در صدر برنامه‌های راهبردی یک بانک‌ها قرار گرفته‌اند.

درآمدهای غیرمشاع به آن دسته از درآمدها اطلاق می‌شود که بانک از فعالیت‌هایی غیر از عملیات تسهیلات‌دهی یا سپرده‌پذیری کسب می‌کند. این درآمدها اغلب شامل کارمزدهای خدمات مالی، درآمد حاصل از مبادلات ارزی، درآمد حاصل از فروش بیمه‌نامه، سرمایه‌گذاری‌ها، فعالیت‌های مشاوره مالی، نگهداری دارایی‌ها، و خدمات پرداخت الکترونیک می‌شوند. افزایش سهم این درآمدها می‌تواند به کاهش ریسک‌های مرتبط با نرخ بهره، بهبود پایداری مالی، و ارتقای انعطاف‌پذیری راهبردی بانک‌ها کمک شایانی نماید.

در این چارچوب یکی از مؤثرترین و نوآورانه‌ترین راهکارها برای تقویت درآمدهای غیرمشاع، بهره‌گیری از مدل  بانک بیمه است. اصطلاح Bancassurance ترکیبی از دو واژه‌ی Bank و Assurance (بیمه) بوده و به الگوی کسب‌وکاری اشاره دارد که در آن بانک‌ها و شرکت‌های بیمه، وارد نوعی از همکاری راهبردی یا ساختاری می‌شوند تا خدمات بیمه‌ای را از طریق کانال‌های بانکی به مشتریان ارائه دهند. در این مدل، بانک نقش واسط (Intermediary) یا حتی در مواردی فروشنده‌ی مستقیم محصولات بیمه‌ای را ایفا می‌کند و در ازای فروش بیمه‌نامه‌ها، از شرکت بیمه کارمزد یا سهمی از سود بیمه‌نامه‌ها دریافت می‌نماید.

ظهور بانک-بیمه بیش از آنکه تنها یک راهبرد فروش باشد، بازتابی از تغییر پارادایم در صنعت خدمات مالی است؛ جایی که مشتریان به‌دنبال دریافت مجموعه‌ای جامع از خدمات مالی در یک نقطه تماس واحد (Single Point of Service) هستند و مؤسسات مالی نیز به‌دنبال هم‌افزایی منابع، بهینه‌سازی هزینه‌ها و افزایش سهم خود از “کیف پول مالی مشتری” می‌باشند. این هم‌گرایی بانک و بیمه نه‌تنها می‌تواند باعث افزایش کارایی عملیاتی گردد، بلکه زمینه‌ساز افزایش درآمدهای کارمزدی (Fee-Based Income) و گسترش عمق رابطه با مشتری نیز خواهد بود.

تحقیقات بین‌المللی متعدد نشان داده‌اند که بانک‌هایی که به‌صورت مؤثر مدل‌های بانک-بیمه را پیاده‌سازی کرده‌اند، نه‌تنها شاهد افزایش قابل ملاحظه‌ای در درآمدهای غیرمشاع خود بوده‌اند، بلکه توانسته‌اند از مزایای ثانویه‌ای چون افزایش وفاداری مشتریان، تقویت برند و کاهش هزینه‌های جذب مشتری نیز بهره‌مند شوند. با این حال، موفقیت در اجرای این مدل وابسته به عوامل متعددی همچون تطبیق ساختارهای سازمانی، آموزش منابع انسانی، سازگاری فناوری اطلاعات، و تطابق با الزامات قانونی و نظارتی می‌باشد.

از منظر نظری، بانک-بیمه را می‌توان تبلور عملی چندین نظریه اقتصادی و مدیریتی دانست. نخست، نظریه مزیت نسبی که تأکید دارد هر نهاد مالی باید فعالیت‌هایی را بر عهده گیرد که در آن دارای کارایی بیشتر و هزینه فرصت کمتر است. بانک‌ها به‌واسطه در اختیار داشتن اطلاعات گسترده در مورد رفتار مالی مشتریان، توانایی بالاتری در هدف‌گذاری و فروش محصولات بیمه‌ای دارند، در حالی که شرکت‌های بیمه از قابلیت‌های تحلیلی، طراحی ریسک و محاسبه حق‌بیمه برخوردارند. از سوی دیگر، نظریه هم‌افزایی بر این اصل استوار است که نتیجه تعامل میان دو سیستم، از جمع جداگانه ظرفیت‌های آن‌ها فراتر خواهد رفت؛ به‌عبارت دیگر، ادغام عملیاتی بانک و بیمه می‌تواند منجر به خلق ارزش افزوده‌ای شود که هیچ‌یک از دو نهاد به‌تنهایی قادر به تولید آن نیستند. پیاده‌سازی بانک-بیمه نه‌تنها مزایای درآمدی دارد بلکه موجب افزایش وفاداری مشتریان، کاهش هزینه جذب مشتری جدید و بهینه‌سازی بهره‌برداری از زیرساخت‌های ثابت می‌شود. مشتریان نیز از این هم‌افزایی منتفع می‌شوند؛ چراکه به جای مراجعه به نهادهای مجزا برای اخذ خدمات مالی و بیمه‌ای، می‌توانند مجموعه‌ای جامع از خدمات را از یک نقطه دریافت نمایند. این مدل که در برخی ادبیات با عنوان “مالی‌سازی زندگی مشتری” از آن یاد می‌شود، به‌ویژه در نظام‌های بانکی مبتنی بر بانکداری خرد، اهمیت دوچندانی می‌یابد.

اگرچه بانک-بیمه در ابتدا به شکل فروش ساده بیمه‌نامه‌های عمر از طریق شعب بانک مطرح شد، اما امروزه دامنه‌ی محصولات و خدمات ارائه‌شده در این مدل توسعه یافته و شامل انواع بیمه‌های درمان، حوادث، مسئولیت، خودرو و حتی بازنشستگی نیز شده است. این گسترش، خود نشان‌دهنده پویایی و قابلیت انعطاف ساختار این الگو در تطابق با نیازهای بازار و تحول در رفتار مصرف‌کننده است. آنچه این مدل را از دیگر روش‌های درآمدزایی متمایز می‌کند، پتانسیل آن در ایجاد درآمدهای غیرمشاع پایدار و قابل پیش‌بینی است. برخلاف درآمدهای بهره‌ای که به شدت تحت تأثیر نرخ بهره، ریسک اعتباری و چرخه‌های اقتصادی قرار دارند، درآمدهای کارمزدی ناشی از فروش بیمه، نسبتاً پایدار و کمتر نوسانی هستند. به همین دلیل بسیاری از بانک‌ها در برنامه‌های راهبردی خود، توسعه خطوط  بانک-بیمه را به‌عنوان محرک رشد غیرمشاعی در نظر گرفته‌اند.

با وجود این مزایا،  بانک-بیمه نیازمند طراحی دقیق مدل عملیاتی، تطبیق با الزامات قانونی و تقویت ظرفیت‌های داخلی بانک است. بدون این عناصر، نه‌تنها ممکن است نتایج اقتصادی مطلوب حاصل نشود، بلکه بانک در معرض ریسک‌های اعتباری، حقوقی و شهرتی قرار گیرد. بدین ترتیب، موفقیت در پیاده‌سازی  بانک-بیمه مستلزم نگاه سیستمی، تعهد مدیریتی بلندمدت و درک دقیق از پویایی بازار بیمه و رفتار مشتریان است.

تحلیل تجربی تأثیر بانک-بیمه بر درآمدهای غیرمشاع بانک‌ها

مطالعات تجربی انجام‌شده در سطح بین‌المللی طی دو دهه گذشته، مؤید این نکته‌اند که پیاده‌سازی موفق مدل بانک-بیمه تأثیر معناداری بر رشد و پایداری درآمدهای غیرمشاع بانک‌ها داشته است. این تأثیر، نه‌تنها در قالب افزایش مستقیم درآمدهای کارمزدی ناشی از فروش محصولات بیمه‌ای قابل مشاهده است، بلکه در سطوح بالاتر، به تقویت بازدهی عملیاتی بانک، ارتقای بهره‌وری منابع و گسترش دامنه خدمات مالی نیز منجر شده است. برای درک عمیق‌تر این موضوع، ضروری است که شواهد عینی، داده‌های کمّی و نتایج پژوهش‌های موردی در کشورهای مختلف مورد بررسی قرار گیرند. در کشورهایی مانند فرانسه، اسپانیا، ایتالیا و پرتغال که بانکداری بیمه ای به‌عنوان ساختار غالب توزیع خدمات بیمه‌ای پذیرفته شده، بانک‌ها توانسته‌اند سهم چشمگیری از بازار بیمه‌های عمر و درمان را از آن خود سازند. به‌عنوان نمونه، در بازار بیمه فرانسه، بیش از ۶۰ درصد از بیمه‌نامه‌های عمر از طریق بانک‌ها به فروش می‌رسد و بانک‌های بزرگ این کشور نظیر BNP Paribas و Crédit Agricole، در سال‌های اخیر موفق شده‌اند تا بیش از ۳۰ درصد درآمد غیرمشاع خود را از طریق فعالیت‌های مرتبط با بیمه تأمین کنند. این نسبت، نه‌تنها بیانگر موفقیت عملیاتی این الگو است، بلکه از تثبیت آن به‌عنوان منبع درآمدی پایدار نیز حکایت دارد.

در مطالعه‌ای تجربی در کشور هند، که توسط Rani و Grover در سال ۲۰۱۹ منتشر شد، داده‌های ۱۰ بانک بزرگ دولتی و خصوصی طی یک دوره زمانی ۷ ساله (۲۰۱۰ تا ۲۰۱۷) مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بانک‌هایی که در ساختار بانک-بیمه وارد شده بودند، افزایش میانگین ۳۵ درصدی در درآمدهای غیرمشاع ناشی از کارمزد فروش بیمه ثبت کرده‌اند. این در حالی است که در همان بازه، بانک‌هایی که فاقد این سازوکار بودند، رشد قابل ملاحظه‌ای در درآمدهای غیرمشاع تجربه نکردند. این تفاوت معنادار آماری، نقش  این الگو را به‌عنوان یک پیشران کلیدی در رشد این دسته از درآمدها تأیید می‌کند.

در آلمان نیز، بانک‌هایی مانند Deutsche Bank و Commerzbank که همکاری بلندمدتی با شرکت‌های بیمه مانند Allianz و Generali دارند، موفق به طراحی بسته‌های مالی-بیمه‌ای مشترک شده‌اند که افزون بر ارتقاء تجربه مشتری، منجر به خلق جریان‌های درآمدی جدید برای بانک‌ها گردیده است. این رویکرد، با تقویت نقاط تماس مشتری و توسعه کانال‌های دیجیتال، توانسته نرخ نفوذ بیمه را در میان مشتریان بانکی افزایش داده و منبع درآمدی قابل اتکاتری را ایجاد کند. بر اساس گزارش انجمن بانکداری آلمان (BDB)، سهم بیمه بانکی در درآمدهای غیرمشاع بانک‌های خصوصی طی یک دهه اخیر از ۹ درصد به حدود ۲۵ درصد افزایش یافته است.

علاوه بر اروپا و آسیا، در کشورهای آمریکای لاتین مانند برزیل و مکزیک نیز بانک-بیمه را به‌عنوان راهبردی موفق درجهت تنوع درآمدی بانک‌ها به رسمیت شناخته شده است. در برزیل، بانک Bradesco با در اختیار داشتن شرکت بیمه‌ای وابسته خود (Bradesco Seguros)، توانسته است ساختاری تلفیقی ایجاد کند که نزدیک به نیمی از سود عملیاتی غیرمشاع این بانک را به خود اختصاص می‌دهد. این سطح از وابستگی به درآمدهای بیمه‌ای، اثباتی دیگر بر ظرفیت بالقوه‌ی این الگو در ساختار درآمدی بانک‌هاست. تحلیل داده‌های این کشورها حاکی از آن است که تحقق حداکثری این مزایا در گرو چند پیش‌شرط مهم است. نخست، میزان بلوغ دیجیتال بانک و توانایی آن در طراحی تجربه کاربری یکپارچه میان خدمات بانکی و بیمه‌ای؛ دوم، قدرت چانه‌زنی بانک در ساختار قرارداد با بیمه‌گر، به‌ویژه در خصوص نرخ کارمزد و اختیارات بازاریابی؛ و سوم، میزان استقبال فرهنگی مشتریان از خرید خدمات بیمه‌ای در بستر بانک‌ها. در کشورهایی با فرهنگ سنتی در تفکیک نهادهای مالی، مانند ایالات متحده یا برخی کشورهای آسیای مرکزی، میزان موفقیت بانک-بیمه به‌مراتب کمتر بوده است.

بنابراین، شواهد تجربی حاکی از آن‌اند که  بانکداری بیمه ای نه‌تنها به‌عنوان ابزاری برای تقویت موقعیت رقابتی بانک‌ها، بلکه به‌عنوان راهبردی مؤثر برای توسعه جریان‌های پایدار درآمدهای غیرمشاع، در سطح جهانی اثربخش و کارآمد بوده است. به‌کارگیری هوشمندانه این مدل، به‌ویژه در نظام‌های بانکی نوظهور، می‌تواند نقش مهمی در افزایش تاب‌آوری مالی و بازتعریف مدل کسب‌وکار بانک‌ها ایفا کند.

چالش‌ها و الزامات اجرای مؤثر

اگرچه مدل  بانک-بیمه در بسیاری از کشورها به‌عنوان یکی از موفق‌ترین شیوه‌های هم‌افزایی نهادی در بازارهای مالی شناخته می‌شود و ظرفیت بالایی در ارتقاء درآمدهای غیرمشاع بانک‌ها دارد، اما پیاده‌سازی مؤثر آن با چالش‌ها و ملاحظات متعددی همراه است. این چالش‌ها را می‌توان در سه دسته‌ی عمده‌ی سازمانی، فناورانه و مقرراتی طبقه‌بندی کرد. بدون شناسایی و مدیریت این موانع، نه‌تنها امکان بهره‌برداری کامل از مزایای این مدل فراهم نخواهد شد، بلکه احتمال بروز پیامدهای منفی نظیر کاهش کیفیت خدمات، بروز تضاد منافع و نارضایتی مشتریان نیز افزایش می‌یابد. در سطح سازمانی، یکی از مهم‌ترین چالش‌ها، نبود آمادگی فرهنگی و دانشی در کارکنان بانک برای ایفای نقش فعال در فروش محصولات بیمه‌ای است. شبکه بانکی بطور سنتی در چارچوبهای تعریف شده فعالیت می‌کند که فروش خدمات بیمه‌ای جزء وظایف آن تلقی نمی‌شده است؛ از این‌رو، تغییر ذهنیت کارکنان، ارائه آموزش‌های تخصصی در حوزه بیمه، و طراحی نظام انگیزشی متناسب، از الزامات اساسی برای موفقیت بانکداری بیمه ای محسوب می‌شوند. فقدان دانش بیمه‌ای در کارکنان، منجر به فروش نادرست یا ناقص محصولات، عدم پاسخ‌گویی مؤثر به نیاز مشتریان، و در نهایت کاهش اعتماد عمومی به بانک خواهد شد.

در بعد فناوری، چالش اصلی به نبود یکپارچگی در زیرساخت‌های اطلاعاتی و سامانه‌های عملیاتی بانک و بیمه بازمی‌گردد. در بسیاری از موارد، سیستم‌های مدیریت مشتری، پردازش صدور بیمه‌نامه، مدیریت خسارت و گزارش‌دهی، در دو بستر کاملاً جداگانه اجرا می‌شوند که این امر موجب ایجاد اختلال در زنجیره ارزش خدمت‌رسانی و دشواری در ارزیابی عملکرد دقیق می‌گردد. بنابراین طراحی و پیاده‌سازی یک زیرساخت فناوری اطلاعات یکپارچه (Integrated IT Infrastructure) که بتواند داده‌ها را به‌صورت بی‌درز در اختیار هر دو نهاد قرار دهد، یک پیش‌نیاز اساسی تلقی می‌شود. از منظر حقوقی و نظارتی، چالش‌هایی نظیر تضاد در حوزه صلاحیت‌های قانونی بانک‌ها و شرکت‌های بیمه، نبود چارچوب‌های مقرراتی مشخص برای نحوه ارائه خدمات مشترک، و نگرانی از منظر حفظ حریم خصوصی داده‌های مشتریان مطرح می‌شود. در برخی کشورها، نهادهای ناظر بانکی و بیمه‌ای مستقل از یکدیگر عمل می‌کنند و دستورالعمل‌هایی برای هماهنگی‌های متقابل تدوین نشده است. همین خلأ قانونی می‌تواند مانع رشد سازوکارهای مشارکتی گردد. به‌علاوه، در صورتی که قوانین حفاظت از داده به‌درستی رعایت نشود، بانک ممکن است در معرض ریسک‌های حقوقی یا حتی جریمه‌های سنگین قرار گیرد. یکی دیگر از چالش‌های مهم، طراحی ضعیف مدل‌های درآمدی و ساختارهای پاداش‌دهی است. اگر سازوکار تخصیص کارمزد یا سود میان بانک و بیمه‌گر به‌درستی طراحی نشود، منافع یکی از طرفین تضعیف می‌شود و انگیزه لازم برای ادامه همکاری از بین می‌رود. در مدل‌های موفق جهانی، یک نظام پاداش‌دهی مبتنی بر عملکرد، به تفکیک بر اساس نوع بیمه، دوره نگهداری مشتری، و کیفیت خدمات پس از فروش طراحی شده که موجب پایداری و تعادل در رابطه مشارکتی شده است.

از منظر مشتری نیز، مهم‌ترین نگرانی به موضوع شفافیت اطلاعات بازمی‌گردد. بسیاری از مشتریان، به‌ویژه در نظام‌های بانکی نوظهور، نسبت به تفاوت ماهوی خدمات بانکی و بیمه‌ای آگاه نیستند و ممکن است تصمیمات ناآگاهانه‌ای در انتخاب محصولات اتخاذ کنند. لذا ضروری است بانک‌ها نه‌تنها نقش فروشنده، بلکه مسئولیت مشاوره شفاف و اخلاق‌مدارانه را برعهده گیرند تا از بروز پدیده‌هایی مانند فروش تحمیلی یا بیمه‌نامه‌های بلااستفاده جلوگیری شود.

برای غلبه بر این مجموعه چالش‌ها، مجموعه‌ای از الزامات اجرایی باید به‌صورت همزمان مورد توجه قرار گیرند. نخست، تدوین یک برنامهخ راهبردی جامع و چندلایه برای پیاده‌سازی  بانک-بیمه که شامل تحلیل محیط داخلی بانک، ارزیابی ظرفیت‌های فناوری، طراحی فرآیندهای فروش و خدمات پس از فروش، و مدیریت رابطه با شرکت بیمه باشد. دوم، ایجاد کمیته‌های مشترک راهبردی میان بانک و بیمه‌گر که مسئولیت پایش عملکرد، حل اختلافات، و نوآوری در خدمات را برعهده گیرند. سوم، نهادینه‌سازی فرهنگ خدمات مالی جامع در سطح سازمانی و ارائه برنامه‌های آموزش مداوم برای کارکنان در هر دو حوزه بانکی و بیمه‌ای.

در نهایت، لازم است نهادهای سیاست‌گذار مالی با بازنگری در قوانین موجود، چارچوبی حمایتی و در عین حال ناظر را برای توسعه فعالیت‌های بیمه بانکی تدوین کنند. تجربه کشورهای موفق در این حوزه نشان داده که هماهنگی میان نهادهای ناظر بانکی و بیمه‌ای، و شکل‌گیری قوانین خاص برای این نوع مشارکت، نقش کلیدی در تقویت جایگاه این مدل در ساختار درآمدی بانک‌ها ایفا کرده است.

پیشنهادات راهبردی

با توجه به روندهای تحول‌آفرین در صنعت خدمات مالی، به‌ویژه در حوزه بانکداری خرد و بیمه‌های خُرد، الگوی  بانک-بیمه توانسته است جایگاه خود را به‌عنوان یکی از مؤثرترین راهبرد‌های درآمدزایی غیرمشاعی در نظام بانکی تثبیت کند. بررسی مبانی نظری این مدل نشان داد که تلفیق منابع و قابلیت‌های بانک‌ها و شرکت‌های بیمه در قالب ساختارهای مختلف مشارکت می‌تواند علاوه بر خلق ارزش مشترک، به متنوع‌سازی منابع درآمدی و افزایش تاب‌آوری مالی بانک‌ها در برابر نوسانات اقتصادی کمک نماید.

بر این اساس، چند پیشنهاد راهبردی برای توسعه و بهینه‌سازی فعالیت‌های  بانک-بیمه در نظام بانکی کشور قابل ارائه است:

طراحی و تدوین برنامه راهبردی جامع  بانک-بیمه در سطح کلان بانکی: هر بانک باید متناسب با ظرفیت‌های داخلی خود، مدل مناسب  بانکداری بیمه ای را انتخاب کرده و راهبردهای یکپارچه‌ای برای آن تدوین نماید که شامل سیاست‌های همکاری با بیمه‌گر، نظام‌های ارزیابی عملکرد، و شاخص‌های مالی هدفمند باشد.

ایجاد نهادهای مشترک تصمیم‌گیر بین بانک و بیمه‌گر: تشکیل کارگروه‌های راهبردی و عملیاتی برای هماهنگی روزمره، حل اختلافات اجرایی و طراحی محصولات مشترک، می‌تواند به پایداری همکاری کمک شایانی نماید.

توانمندسازی منابع انسانی از طریق آموزش و مشوق‌های هدفمند: کارکنان بانک به‌عنوان خط مقدم تعامل با مشتری، باید درک صحیحی از محصولات بیمه‌ای، نیازهای مشتری، و مهارت‌های فروش مشورتی داشته باشند. نظام‌های پاداش‌دهی نیز باید منطبق با اهداف کیفی و بلندمدت طراحی شوند.

سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های دیجیتال یکپارچه: یکپارچه‌سازی سامانه‌های اطلاعاتی و مدیریت مشتری بین بانک و بیمه‌گر، نه‌تنها موجب افزایش کارایی عملیاتی می‌شود بلکه امکان تحلیل دقیق رفتار مشتری و شخصی‌سازی پیشنهادات را فراهم می‌سازد.

بازنگری مقررات بانکی و بیمه‌ای با رویکرد هم‌افزایی: سیاست‌گذاران مالی باید با درک اهمیت راهبردی  بانک -بیمه مقررات مشخص، شفاف و تسهیل‌گر برای این نوع همکاری تدوین کرده و در عین حال، الزامات نظارتی کافی برای حفاظت از حقوق مصرف‌کننده را لحاظ نمایند.

در مجموع بانکداری بیمه ای فقط یک الگوی درآمدی نیست بلکه یک ابزار راهبردی برای تحول در مدل کسب‌وکار بانک‌هاست. نگاهی بلندمدت، نظام‌مند و فناورمحور به این مدل، می‌تواند بانک‌ها را در مسیر پایداری، سودآوری و نوآوری مالی یاری رساند.