چه اشکالی دارد یک شرکت بیمه‌ای ورشکست شود

چه اشکالی دارد یک شرکت بیمه‌ای ورشکست شود

به گزارش ریسک نیوز، گفت‌وگو درباره رضایت آن هم در دو بستر تاریخ پیش و پس از انقلاب که دارای ابعاد متفاوتی از منظر زیست‌بوم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بوده،  اصلا کار ساده‌ای نیست. حال اگر بخواهیم، رضایت را در صنعتی به نام بیمه جستجو کنیم که در حقیقت یک تعهد درباره یک احتمال موضوع معامله بین بیمه‌گر و بیمه‌گذار است، کار سخت‌تر می‌شود. اما وقتی روبروی سیدمحمدمهدی علوی می‌نشینیم، کار آسان می‌شود. این پیشکسوت بیمه‌ای به واسطه بینش، دانش و تجربه‌ای که طی این سال‌ها در عرصه‌های مختلف حاکمیتی و  اقتصادی کسب کرده، قادر است زیر و بم رضایت بیمه‌گذار و بیمه شده را هم از حیث تاریخی و هم تحلیلی بیان کند.  علوی در کارنامه کاری خود مسئولیت معاون نظارت در بیمه مرکزی را داشته است. او اما در میانه راه و در حالی که تنها 4 سال به دوران بازنشستگی‌اش باقی مانده از همتی اجازه می‌خواهد که خود را بازخرید کند و البته رئیس کل وقت با وجود اصرار به ماندن، موافقت می کند.  وقتی همتی می گوید که با توجه به سوابق طولانی کار در بخش دولتی در همین بخش فعالیت کنید، علوی یک جمله جالب می‌گوید: در بازار افراد بسیاری هستند که دانش و سواد محدودی دارند؛ اما قادرند درآمد ایجاد کنند من که دانش دارم چرا نتوانم و اینگونه راهی بخش اقتصادی بیمه می‌شود و با تاسیس شرکت مدیریت خطر با همکاری دوستانش، به نقطه‌ای می‌رسد که بیش از 45 نفر کارشناس و تحلیل‌گر، به واکاوی ریسک‌های روز اقتصاد داخلی و خارجی مشغول بوده‌اند. اگر چه تحریم‌ها عملا موجب نزول شدید فعالیت‌های شرکت مدیریت خطر شد اما این شرکت نماد کامل از یک شرکت مشاور مبتنی بر تحلیل و راهکارهای مبتنی بر تحقیق‌های روز دنیا بوده است. خوب است این را هم بدانید که علوی نشریه « بازار بیمه » را هم تاسیس و سال‌ها آن‌را سردبیری کرد. این نشریه که به زبان انگلیسی هم منتشر می شده  مورد استقبال شدید شرکت‌های بین‌الملی فعال در ایران هم قرار داشته است.  شاید به همین دلیل است که وقتی صحبت از رضایت می کنیم این پیشکسوت بیمه‌ای نقطه نظراتی را مطرح می کند که حاصل تحقیق و تجربه است. 

* در این گفت‌وگو موضوع منحصربه‌فردی را با نگاه به تاریخ صنعت بیمه بررسی می‌کنیم، رضایت مشتری تا ببینیم قبل و بعد از انقلاب پیشکسوتان چه نگاهی به مقوله مهم رضایت مشتری داشتند و چه تلاش‌هایی کرده‌اند که یک مشتری راضی را در صنعت بیمه خلق کنند. جناب علوی در محور اول به صورت تاریخچه‌وار از زمانی که به صنعت بیمه وارد شدید با توجه به تجاربتان نگاه صنعت بیمه به رضایت مشتری چطور بود؟
من تقریبا از روزهای ابتدای تاسیس بیمه مرکزی در این سازمان نظارتی حضور داشتم؛ شاید بتوان گفت در سال های اول تاسیس چند اتفاق پیش از انقلاب رقم خود که در راستای آن بیمه مرکزی ایران توانست همچون یک خانواده‌، در چند سال اول فعالیت خود اقدامات بزرگی را رقم بزند. آن روزها وضعیت بیمه گری در دنیا با حالا تفاوت‌های چشمگیری داشت. قبلا هم این نکته را عرض کرده‌ام حتی در شرکت‌های بزرگ دنیا محدودیت‌هایی در ارائه پوشش وجود داشت. اینطور نبود که مثل الان پوشش‌ها گسترده باشد. صنعت بیمه ایران نیز همگام با استانداردهای جهانی حرکت می‌کرد و با جهان بیمه ارتباط مطلوبی داشت؛ استادان و روسای ما در بیمه مرکزی و شرکت سهامی بیمه ایران و همچنین کارشناسان بیمه در کشورهای مختلف به ما آموزش داده بودند که بیمه‌گر باید با بیمه گذار خسارت دیده بهترین برخورد را داشته باشد به‌نحوی که خسارت‌دیده باید خسارت خود را با رضایت کامل دریافت کند. ارتباطات موثر با صنعت بیمه دنیا یکی از مهمترین دلایل حرکت مطلوب بیمه مرکزی ایران در آن سال‌ها بود. در آن سال‌ها استادان بزرگی در بیمه مرکزی داشتیم آن‌ها علاوه بر دانش فردی و تجربه قابل ذکر در داخل و خارج کشور، از اعتبار قابل قبولی برخوردار بودند، بزرگانی همچون جناب دکتر مشایخی، دکتر جباری، دکتر ایزدپناه،آقای جواد اتکال، سرکار خانم یوسف‌زاده، آقای برومند و… حضور این عزیزان یکی دیگر از عوامل توفیق بیمه مرکزی ایران بوده. آن‌ها که پوشش‌های اتکایی از شرکت‌های بزرگ بیمه اتکایی دنیا که در آن زمان برای خودشان جایگاه بسیار والایی داشتند، ‌اخذ کرده بودند.

  *  استاد در مورد این پوشش‌ها بیشتر توضیح دهید.
پوشش‌ اتکایی مناسب در آن زمان در اکثر شرکت‌های بیمه پوشش‌های مشارکتی بود. شرکت بیمه اتکایی، در تمام بیمه‌نامه‌های کوچک و بزرگ با شرکت بیمه واگذارنده مشارکت می‌نمود. شرکت بیمه واگذارنده مطمئن بود هر بیمه‌نامه‌ای که صادر می‌کند، بیمه‌گر اتکایی در خسارت آن مشارکت دارد. البته بخشی از حق بیمه‌اش را هم به همان نسبت به بیمه‌گر اتکایی می‌پرداخت. این نوع قراردادها برای دو طرف مزایا و چالش‌هایی هم داشت. بیمه‌گر واگذارنده خیالش راحت بود و می‌دانست در پایان سال، حداکثر حدود هزینه‌ای که بابت این پوشش خواهد پرداخت چه مبلغی است. در آن سال‌ها همچون بازار بیمه ایران مانند تعداد قابل توجهی از شرکت‌های بیمه جهان از بازار تعرفه پیروی می‌کرد و نرخ و شرایط بیمه‌نامه‌ها تابع مقررات و آیین‌نامه‌ها و قراردادها بود. بیمه‌گران می‌دانستند چه مبلغ حق بیمه دریافت کنند چه درصد از حق بیمه را طبق قرارداد واگذار و چه درصد و چه مبلغ خسارت پرداختی را دریافت می‌کنند.در بیمه مرکزی ایران بر اساس قراردادهایی که در آن سال‌ها منعقد شده بود، با توجه به حق بیمه‌های خوبی که در رشته آتش سوزی یا باربری داشتیم، کارمزدهای 52. 5 و ۵۵ درصد از بیمه‌گران اتکایی می‌گرفتیم. این کارمزدها ظرفیت مالی خوبی را برای شرکت ایجاد می‌کرد. مزیت دیگر این بود که حق بیمه را از زمانی که بیمه‌نامه صادر می‌شد تا زمانی که حق بیمه به بیمه‌گر اتکایی پرداخت می‌شد، حداقل ۶ ماه طول می‌کشید، این فرصت شش ماهه برای شرکت بیمه واگذارنده و بیمه مرکزی فرصت مناسبی بود. درست است که آن زمان نرخ‌های بانکی مثل الان نبود، اما همان هم مطلوب بود.
در این فرایند، در زمان عقد قرارداد، هزینه خسارت واقعی در پنج سال گذشته در نظر گرفته می‌شد. در آن سال‌ها در بیمه مرکزی ایران، تقریبا هزینه‌های خسارت حدود 30 -35 درصد حق بیمه بود. به نحوی منافع تعیین شده بود که اختلاف حق بیمه پرداختی و خسارت و کارمزد دریافتی حدود 15 درصد سود باشد، تا حدود 75 درصد این سود را به عنوان کارمزد منافع می‌گرفتیم. بنابراین محدوده سود خالصی که به بیمه‌گر اتکایی می‌رسید، از حدود چهار درصد حق بیمه بود. بیمه‌گر واگذارنده می‌دانست با پرداخت حدود 4 درصد حق بیمه بخش عمده‌ای از خسارت در محدوده قرارداد توسط بیمه‌گر اتکایی پرداخت می‌شود. بنابراین شرکت بیمه صادرکننده هم در پرداخت خسارت خست به خرج نمی‌داد چون می‌دانستند بیمه‌گر اتکایی وجود دارد و در مقابل پرداخت حق بیمه، خسارت دریافت می‌نمایند. باید تاکید کنم، جامعه هم از حالا سالم‌تر بود. در همه دنیا و همه رشته‌ها همیشه تخلفات وجود داشته و دارد اما مهم است که نرخ تخلفات در یک بازار بیمه و یا شرکت بیمه چقدر باشد. به باور من نرخ تلخفات در بازار بیمه ایران، در آن سال‌ها بسیار پایین بود. هم در‌بخش صدور بیمه‌نامه و هم پرداخت خسارت. کم شنیده بودیم که بیمه‌گذاری توقع داشته باشد که خسارت بیشتر از مبلغ واقعی ریافت نماید. همچنین خسارت‌های عمدی فوق‌‌العاده کم بود.

 *  شما در دوره ریاست آقای منصور در بیمه مرکزی بودید. آیا تجربه‌ای دارید که یکی از شرکت‌های بیمه به اندازه کافی خسارت را پرداخت نکرده باشد و مواجهه بیمه مرکزی با این اتفاق چه بوده. بیمه مرکزی سیاست مشخصی برای حفظ حقوق بیمه‌گذار داشت؟
بله در بیمه مرکزی ایران سیاست مشخصی وجود داشت و این سیاست تاکید بر اجرای صحیح قانون و اجرای کامل مفاد آیین‌نامه‌ها و عدم دخالت در عملیات اجرایی شرکت‌های بیمه بود و بیمه مرکزی ایران فقط در محدوده قانون باید دخالت کند. گفته بودند اجرای قانون لازم است اما این را هم به ما گفته بودند این قوانین براساس تجربه، و نیاز انشا شده اما مفاد آن در صورت نیاز در همه زمان می‌تواند در مراکز قانون‌گذار اصلاح شود. قانون بیمه مرکزی ایران را تا به حال به‌جز چند مورد و ماده آن تغییر نکرده چون این قانون دارای ویژگی‌های مثبت زیادی است. ضمن آنکه به‌دلیل عدم آشنایی کامل تعدادی از قانون‌گذاران با بیمه و بیمه‌گری ممکن است برخی از مفاد خوب آن هم تغییر کند.

* اتفاقا ماده 1 هم به حفظ حقوق بیمه‌گذار تأکید دارد. در خصوص وضعیت نظارت هم توضیح دهید.
کاملا همین طور است در ماده یک بر حفظ حقوق بیمه‌گذار تاکید شده است. در خصوص نظارت معتقد بودند، ما در بازاری کار می‌کنیم که اصول آن باید بر اساس اقتصاد آزاد باشد. در اقتصاد آزاد همه شرکت‌ها می‌توانند حضور داشته و در حدود ظرفیت خود پیشرفت و فعالیت کنند. اما باید نظارت هم باشد. اما این نظارت، نظارت باشد نه دخالت. فکر نمی‌کنم بیش از سه چهار مورد در قانون بیمه مرکزی ایران از کلمه «نظارت» استفاده شده باشد. هر جا که از نظارت صحبت شده، قبلا از آن «راهنمایی، ارشاد و نظارت» آمده؛ یعنی این موارد از نظارت واجب‌تر بوده است. نظارت بدین معنا نبوده که در هر کاری دخالت شود. معاونت نظارت بیمه مرکزی ایران تا جایی که یادم است سه اداره داشت، اداره خسارات و شکایات، اداره نظارت مالی و کنترل ذخایر، اداره کنترل نرخ‌ها (شاید اسم دیگری داشت). کل پرسنل این سه اداره هم 20-30 نفر بیشتر نبودند. نظارت در چارچوب قانون بیمه مرکزی ایران و اصول حرفه‌ای بود. به دلیل اینکه این ادعا وجود داشته که مصوبات شورای عالی مثل قانون است، در انشای مطالب و آیین‌نامه‌هایش خیلی دقت ‌می‌کرد. یادم است جناب آقای دکتر کاتوزیان بزرگ به عنوان مشاور در جلسات شورای عالی بیمه شرکت می‌کرد زیرا اعتقاد بر این بود که باید از آدم‌های بزرگ در شورای عالی بیمه استفاده شود اعضای شورای عالی باید دارای شناخت لازم از بیمه و بیمه‌گری باشند. درست است که تعدادی از اعضای شورا، معاون وزیر هستند؛ اما اطلاعاتشان باید به‌روز و هماهنگ با دنیا باشد. آیین‌نامه‌هایی که تصویب می‌کنند به نحوی انشا شده باشد که حقوق‌دانان، بیمه‌گران و جامعه بیمه‌گذاران آن‌را منطقی بدانند. اگر قرار باشد قانونی وضع شود که توسط جامعه هدف و کارشناسان تأیید نشود، فایده‌ای ندارد و قابلیت اجرایی نخواهد داشت.

*  چه تفاوتی در تدوین آیین نامه‌ها نسبت به الان ملاحظه می‌فرمائید؟
نگویید از بیمه مرکزی ایران بدگویی می‌کنی، چند مصوبه شورای عالی بیمه در سال‌های گذشته تصویب شده و بعدا بدلیل عدم امکان اجرایی شدن تغییر کرده یا باطل شده است می‌گویند این مصوبات قانون است، قانون که هر روز نباید عوض شود. بایدشرایط خاصی باشد که قانون عوض شود.

* در خصوص نحوه پرداخت خسارت چه سیاستی وجود داشت؟ اگر خاطره‌ای هم در این زمینه دارید برای مخاطبان تعریف کنید.
در آن زمان اداره شکایات و کنترل خسارات داشتیم اما حجم شکایات زیاد نبود. اگر از آن زمان مدیرعاملی مانده باشد فکر می‌کنم فقط جناب آقای ضمیری کسی باشد- آقای حیدری می‌توانند شهادت بدهند، بیمه‌گذاری که برای خسارت به شرکت بیمه مراجعه می‌کرد اگر امکان پرداخت خسارت وجود نداشته باید توجیهات قوی و مستند از طرف شرکت ارائه می‌گردیده تا نگرفتن خسارت برای بیمه‌گذار پذیرفتنی باشد.اما صادقانه خسارت‌های دارای پوشش خیلی خوب پرداخت می‌شد. به عنوان نمونه، سال 57 که در خیابان‌ها تظاهرات بود، آقای نهایی در بیمه البرز به عنوان مدیر عامل حضور داشت. آن زمان من مدیر اتکایی بیمه مرکزی و آقای برومند رئیس و آقای نکویی هم معاون مدیر اتکایی بودند. یک روز چهارشنبه‌‌ آخر وقت بود آقای نهایی به من تلفن کرد که یک نفر از شرکت بی‌‌ام‌و آمده و از ما برای بیمه‌نامه که داراد پوشش شورش و اغتشاش می‌خواهد. گفتم چرا نمی‌دهید؟ شورای عالی بیمه هنوز نظر خاصی در این مورد اعلام نکرده است بنابراین از نظر من ایرادی ندارد. قانون می‌گوید شما می‌توانید این پوشش را یا حق بیمه اضافی مناسب ارائه دهید. عادت داشتم اگر کسی با من صحبتی می‌کرد و من حرفی زده بودم، یا قولی داده بودم در کتابچه‌ای که کنار دستم بود برای جناب آقای نکویی می‌نوشتم. روز بعد تعطیل بود از جناب نکویی خواسته بودم تأییدیه بیمه‌نامه را روز بعد تعطیلی بفرستند. -آن زمان پنجشنبه‌ها تعطیل بودیم- روز جمعه این اتفاق افتاده بود. روز شنبه آقای نکویی به من گفتند، آقای نهایی با من تماس گرفت که پوشش چه شد؟ گفتم شما از همان روز پوشش دارید. جالب است، هیچ بیمه‌گر اتکایی به ما اعتراض نکرد که چرا شما پوشش شورش و بلوا داده‌اید در زمانی که مملکت در شرایطی بوده که همه اتفاقات ممکن بوده اتفاق بیفتد.

* ریسک این پوشش بالا بوده است.
بله بالا بود. جواب من این بود که بیمه‌گران حرفه‌ای در زمانی که ریسک بالا به وجود بیاید پوشش ارائه می‌دهند البته با گرفتن حق بیمه اضافی منصفانه من به آقای نکویی تاکید کرده بودم، نرخ حق بیمه‌ با شرایط عادی باید متفاوت باشد. چون شرایط متفاوتی است. ایشان هم حق بیمه‌ را متناسب با شرایط تعیین کرده بود. در زمان جنگ هم که کشتی‌ها به خلیج فارس آمدند حق بیمه‌ها افزایش داشت. اینطور نبود که بیمه‌گران اتکایی خارجی بگویند پوشش نمی‌دهیم. به جایی رسید که بیمه‌گران درخواست 25 درصد ارزش کشتی را حق بیمه می‌خواستند.
برایم جالب بود بیمه‌گذاری که خواسته ماشین‌های بی‌ام‌و را پوشش اغتشاش و بلوا بگیرد، و همان زمان از قوانین مطلع بوده و می‌دانسته که چنین پوششی وجود دارد. احتمالا برمی‌گردد به نماینده‌های شرکت که آن زمان چقدر خودشان را متعهد می‌دانستند که اطلاعات کافی به بیمه‌گذار بدهند. چون یکی از ایراداتی که الان مبنی بر اینکه بیمه‌گذارها از شرایط پرداخت خسارت ناراضی هستند این است که می‌گویند شبکه فروش که سفیران شرکت‌های بیمه هستند به درستی به بیمه‌گذار در مورد پوشش‌ها اطلاعات نمی‌دهند. یعنی به نظرم آن زمان شبکه فروش کارش را به درستی ایفا می‌کرده است.
همین طور است. شبکه فروش نقش مهمی در آگاهی بیمه گذار دارد. اگر به سوابق شبکه فروش آن زمان نگاه کنید، شرکت‌های بزرگ بیمه‌گری دنیا مثل مونیخ و… در ایران دفاتر نمایندگی فعالی داشتند. بسیاری از نمایندگان ایران نیز تحصیلکرده بودند، ‌ اقتصاد خوانده بودند. مثل‌ آقای عباس بلورفروشان و مسعود شهیم  و.. که از ایران رفتند. آقای مهرداد خواجه‌نوری را فراموش نکنید. ایشان خدمت بزرگی به صنعت بیمه و نمایندگان و کارگزاران کرده، بعد از انقلاب وقتی گفتند ما دیگر نماینده و کارگزار نمی‌خواهیم و کارمندان شرکت بیمه خودشان این کار را انجام دهند، همه تعطیل کردند، اما آقای خواجه‌نوری ماند. ایشان در همان زمان شرکت نمایندگی و یا کارگزاری بیمه داشت گزارشات بسیار مناسبی برای ما در بیمه مرکزی می‌آورد و خوب کار می‌کرد. دوستان دیگری هم بودند. می‌دانید آقای مسعود شهیم چه جایگاهی دارد؟ حداقل تا سال قبل که خبر دارم، نماینده بسیار فعال و موفق در اتکایی خاورمیانه بود. ایشان قبل از انقلاب در ایران فعالیت‌های بسیار مطلوبی در حوزه نمایندگی داشتند. می‌د‌انید آقای عباس بلورفروشان الان در دوبی چه جایگاهی دارد؟ درست است که از بیمه کمی دور افتاده، اما زمانی که در بیمه بود جایگاه بالایی داشت الان هم در بین جامعه ایرانیان مقیم امارات جایگاه بسیار والایی دارد. این افراد از ایران رفتند. ما نمایندگانی داشتیم که از ایران رفته و در زمینه عمر و سرمایه‌گذاری جزو شاخص‌ها شدند.

*  استاد علوی تشنه این هستیم که خاطرات دیگری از نحوه پرداخت خسارات برایمان بگوئید به نظرم در دل این خاطرات سیاست صنعت بیمه در چگونگی خسارت‌دهی آشکار می‌شود.
همینطور است. برگردم به سؤال شما که نحوه خسارت در آن سال‌ها است. نمی‌توانم بگویم صد درصد هیچ خطایی در آن سال‌ها نبوده، قطعا این غلو است. اما شرایط ما نسبت به سایر کشورها بهتر بوده است. بازار بیمه ایران دارای جایگاه والایی از نظر عدم فساد بوده است. قبلا هم گفته‌ام بازار بیمه اتکایی بین‌المللی اعتماد به بازار بیمه ایران داشت. به عنوان نمونه جناب آقای ضمیری مدیرعامل بیمه آسیا بود. یک روز در زمان جنگ به من گفت آقای علوی مشتری خیلی خوبی داریم به نام پلی اکریل که نزد ما بیمه است. متاسفانه یکی از واحدهای این شرکت در جنوب ایران را شب گذشته عراقی‌ها بمباران و خسارت سنگینی وارد کرده‌اند. اما پوشش جنگ ندارد و اصولا پوشش جنگ در خشکی وجود ندارد نه اینکه بیمه آسیا کوتاهی کرده باشد. ایشان گفت دلم می‌خواهد این خسارت را پرداخت کنم چون بیمه‌گذار برای ما خیلی مهم است. زمانی بود که تازه واحدهای دولتی می‌توانستند از بخش خصوصی بیمه بگیرند و بیمه آسیا می‌خواست پیش‌قدم باشد. گفتم فردا خبر خواهم داد. فورا من یک فکس تهیه کردم برای لیدر قراردادهای اتکایی‌مان که در آن زمان شرکتی بود به نام M&G  بزرگ‌ترین شرکت اتکایی انگلستان بود. شخصی هم که با بازار ایران و خاورمیانه کار می‌کرد آقای جورج ایوب از دوستان آقایان دکتر مشایخی و دکتر جباری بود من را هم می‌شناخت. فکس زدم و عین واقعیت را گفتم که ما پوشش جنگ نداریم اما پرداخت این خسارت را برای بازار بیمه ایران مفید می‌دانم از شما انتظار دارم که برای پرداخت خسارت موافقت کنید. خانمی به نام مارتینیا در معاونت اتکائی کار می‌کرد که خداوند رحمتش کند بسیار بانوی باشخصیتی بود. وقتی روز بعد به اداره رفتم ایشان آمد و با خنده اعلام کرد موافقت کردند و در جواب گفته بودند با توجه به اعتمادی که به بازار ایران هست ما با دو نفر از لیدرهای اتکایی دیگر هم صحبت کردیم و همه موافقت کردند که خسارت پرداخت شود. مبلغ خسارت در آن زمان کم نبود. این کار را کردند چون اعتماد داشتند. بیمه مرکزی ایران قبل از من صاحب اعتبار بود. من هم اعتبار کوچکی در صنعت بیمه خارج از کشور داشتم. ضمن اینکه باور داشتند که تخلف و تقلبی در این بازار انجام نمی‌شود. اگر هم انجام شود مثل همه بازارهای دنیاست و قابل گذشت است. ممکن است الان یک عده بگویند که نمونه‌هایی هست که تقلب و ظلم شده، اما نسبت به یک بازار عظیم، به باور من این نمونه‌های قابل گذشت بود.

*  با توجه به تجارب شما تصور می‌کنم یکی از دلایل رضایت نسبی بیمه گذار در آن زمان، جایگاه و اعتبار بازار بیمه ایران در فضای بین المللی و امکان انتقال ریسک به خارج بوده است.
دقیقا همین طور است. می‌توانم عرض کنم بازار بیمه ایران نسبتا بازار سالم و خوبی بود و اعتبار و نام خوبی هم در داخل و خارج داشت. ممکن است بیمه‌گذارانی در آن زمان بوده باشند که آگاهی نداشته اندکه پوشش کامل بگیرند یا خدای ناکرده واحدشان را آتش بزنند که خسارت دریافت کنند. اما باور شخصی من این است که وضعیت ما در آن زمان از نظر پرداخت خسارت در بین شرکت‌های بیمه خوب بود. تکرار می‌کنم که در آن زمان بیمه‌گران و کارشناسان خوبیدر شرکت‌های داشتیم.

*  می‌دانیم که آن زمان شرکت‌های بیمه عمر خوبی فعال بوده‌اند. و تقسیم‌بندی نشان می‌دهد که ایجاد اعتبار به خاطر روش و منش بیمه مرکزی بود که ارتباطات موثری با شرکت‌های بین‌ المللی برای اخذ پوشش‌های اتکایی داشت و به صنعت بیمه این امیدواری را می‌داد که می‌تواند پوشش‌های خوبی به بیمه‌گذار بدهد و اطمینان داشت که بیمه مرکزی از طریق اتکایی پشتیبانش است و شرکت‌های اتکایی خوبی با ایران همکاری داشتند. از طرف دیگر تنوعی هم در نوع شرکت‌ها بود. مثلا بیمه عمر ایران آمریکا حرکت‌های خوبی داشت. در توسعه بیمه عمر خیلی نقش داشت. خسارت‌هایی که در این زمینه پرداخت کرد و حرکت‌هایی که برای فروش بیمه عمر انجام می‌دادند، جمیع این کارها و ترکیب متنوعی که وجود داشت باعث توسعه و رونق رضایت بیمه‌گذارشده بود.
درست است، تا زمانی که بیمه ایران- آمریکا در ایران فعالیتش را شروع نکرده بود، بیمه عمر جایگاهش بین سایر رشته‌های بیمه حتی جایگاه متوسطی هم نبود.  از زمانی که مدیرعامل یکی از بزرگترین شرکت های بیمه آمریکا به ایران آمد و مجوز گرفت که شرکت بیمه ایران آمریکا تاسیس شود، تحولی شگرف در توسعه بیمه عمر ایجاد شد. ایشان بزرگمردی در بازار بیمه دنیا بوده. با آمدن ایشان تغییرات اساسی ایجاد شد. آقای ایثاری و دوستانشان در بیمه ایران آمریکا خدمات قابل ذکری داشتند به طوری که فروش آنها از انتظارات سهامدارشان خیلی خیلی بیشتر شد و منجر به تحولی شد که شرکت‌های بیمه دیگر هم تا حدی در این زمینه فعالیت کنند. اما در مجموع اصولا حجم بیمه‌های عمر در کشور ما خیلی پایین‌تر از نرخ بازار جهانی است. اما الان چند شرکت فعالیتی خوبی دارند. به عقیده من بیمه کارآفرین بعد از تاسیس شرکت‌های بیمه خصوصی یکی از موفق‌ترین‌هاست. بعد از آن بیمه پاسارگاد آمد که از نظر تنوع و تعداد پوشش‌هایی که دارد جلوتر است. بیمه سامان هم اقدامات خوبی کرده است. شرکت‌های دیگر هم خوب هستند اما شاید نسبت به آنها اطلاعات کمتری داشته باشم. بیمه آسیا هم سال‌ها پیش در بیمه عمر فعالیت‌هایی داشت اما نتیجه نهایی‌اش خیلی مطلوب نشد. چون باید سرمایه‌گذاری بیشتری در مورد نیروی انسانی انجام می‌داد. منصفانه نیست نگوئیم بیمه آسیا در زمینه بیمه عمر در ابتدا خیلی زحمت کشید. اما از زمانی که بیمه کارآفرین تاسیس شد و آقایان ضرابی و دستباز آقای خلیلی فرد را به ایران دعوت کردند و طرح‌های نوینی مانند بیمه عمر و سرمایه‌‌گذاری ارائه کردند نسبت به گذشته جایگاه بهتری پیدا کرد اما هنوز جای کار زیادی دارد. مشکل اساسی بیمه عمر در ایران، تورم افسار گسیخته است. یک نفر 10 سال قبل خودش را با 10 میلیون تومان بیمه عمر کرده، آن زمان پول خوبی بوده ولی الان ارزشی ندارد. متاسفانه بیمه مرکزی ایران هم در این زمینه همراهی لازم نکرده و قوانینش در شرکت‌های بیمه به خوبی اجرا نشده که بیمه‌گذار حقوقش را به دست بیاورد. اگر دوستان من در بیمه مرکزی ایران خلاف این ادعا را دارند با هم صحبت کنیم.

*  در این قسمت به‌بخش بعد از جنگ بپردازیم. در مورد دوره جنگ برایمان بگویید چون به نظرم دوره عجیبی بوده. هم انقلاب 57 شکل گرفته بود و هم ایران وارد دوره متلاطمی شده بود. برای مخاطبان ما جالب است که بدانند شرکت‌های بیمه در آن شرایط چطور می‌توانستند رضایت بیمه‌گذار را داشته باشند. البته به چند مورد اشاره کردید. ولی برای من جالب است که از صحبت دوستان همدوره شما می‌شنوم که بیمه آسیا پوشش بمباران فروخته بود یا کارهایی از این قبیل که تلاش می‌کردند در همان وضعیت بحرانی وجهه خوبی از بیمه در ایران ایجاد کنند.
در ابتدا بگویم، من خوشحال نیستم که شرکت‌های خوبی که قبل از انقلاب بودند را منحل کردند. یکی از دلایل این است که آن شرکت‌ها نیروی انسانی خوبی داشتند. وقتی آن شرکت‌ها منحل شدند و از درون آنها چهار شرکت تاسیس شد، بیمه آسیا از فرصت استقاده کرد، هرچه نیروی خوب بود را با خودش همراه کرد؛ بیمه آسیا بعد از تاسیس شرکت‌های دولتی حرفی برای گفتن داشت. چون نیروی انسانی خوبی داشت. خدا رحمت کند دوستانی که فوت کردند آدم‌های توانمندی بودند. مرحوم کامبیز مهاجر، نکویی‌فر و.. همگی نیروهای خوبی بودند که به بیمه آسیا رفتند و جانی به بیمه آسیا دادند و کارهای خوبی در آنجا کردند. در ابتدا به بیمه البرز خیلی اهمیت ندادند. بیمه البرز هم همکاران خوبی داشت.

*  اسامی‌شان خاطرتان هست؟
در‌بخش اتکایی مرحوم خانم هلن بود که اتکایی را می‌دانست و شرکت‌های بیمه را می‌شناخت. این‌ها با یورکشایر هم همکاری می‌کردند که خدمات خوبی به بیمه البرز می‌داد. آقای نهائی خیلی خوش‌فکر بود. حتما قصه خسارت بازار را شنیده‌اید.

*  من شنیده‌ام اما اینقدر این قصه مهم است که لطفا بار دیگر برای مخاطبان بیمه داری تعریف کنید تا شاید مفهوم مشتری مداری برای برخی مدیران بیشتر روشن شود.
در بازار تهران آتش سوزی بزرگی رخ داد شنیدیم روز بعد از آتش‌سوزی آقای نهایی صندلی‌اش را در بازار گذاشته و گفته هرکس از بیمه البرز و یورکشایر، بیمه‌‌نامه‌ دارد بدون داشتن مستندات بیاید فقط به ما اطلاعات بدهد ما بخشی از خسارت را الان می‌دهیم و بخشی را بعدا پرداخت می‌کنیم. ببینید بازار و کشور چقدر سلامت بوده که افراد زیادی مراجعه نکردند که خسارت نداشته‌ای را بگیرند. الان اگر بگویند می‌خواهیم فلان چیز را پرداخت کنیم، چه صف‌هایی تشکیل می‌شود در آن روز هرکس به آقای نهایی مراجعه کرد بخشی از خسارات خود را دریافت نمود. این اقدام آقای نهایی چه تاثیر شگرفی و خوشنامی برای بیمه البرز داشت. دفتر مرکزی بیمه البرز روبروی پست و تلگراف در میدان سپه قدیم بود. بیمه البرز بامدیریت خوب آقای نهایی کاری کرد که نبش کریمخان ساختمان خوبی برای خودش ساخت. بچه‌های خوبی هم داشت. جوان‌تر مثل آقای عباس لولایی که خیلی خوب بودند. کارشناسان حسابداری و فنی‌های خیلی خوبی داشت. خانم جاسمن خیلی خوب بود. به باور من آقای نهایی به بیمه ایران خیلی خدمت کردند.

*  معاونت اتکایی بیمه مرکزی را چطور گذراندید. کشتی‌هایی که رفت و آمد داشتند و وضعیت جنگی که در کشور حاکم بود به نظرم موقعیت سختی بوده.
شاید این حرف تکراری باشد. انقلاب که شد به دلایل مختلف بزرگان ما از بیمه مرکزی ایران رفتندو همزمان جنگ آغاز شد و کار برای ما در فقدان بسیاری از نیروهای کارآمد سخت بود. نبودن سرکار خانم یوسف‌زاده برای ما ضربه بزرگی بود. دو خانم قبل از انقلاب در صنعت بیمه بودند، خانم آخوندی در بیمه ایران، خانم یوسف‌زاده در بیمه مرکزی که از بیمه ایران آمده بود این دو بانو بسیار موقعیت اجتماعی خوبی در خارج از کشور داشتند اول اینکه تخصص بالا و دوم تجربه بسیار زیادی داشتند. از نظر دانش بروز و در سطح  عالی بودند. بانوان بسیار مقتدری بودند و وقتی در سالن راه می‌رفتنند ما ماست‌ها را کیسه می‌کردیم (با خنده). همانطور که گفتم آقای برومند، دکترجباری، دکتر مشایخی و… همه اینها برای صنعت بیمه خیلی زحمت کشیدند. اینها برای بیمه مرکزی ایران عزت و حیثیت به وجود آورده بودند. بعد از انقلاب فقط من و آقایان برومند، دستباز، رجبیان، نکویی، عشقی و… و چند نفر خانم که البته تحصیل کرده و کارشناسان خوبی بودند ماندیم. بقیه رفتند و مسئولیت سنگینی به دوش ما گذاشته شد. نمی‌خواستیم خدای ناکرده به دلیل کمبودهای نیروی انسانی به جایگاه بیمه مرکزی ایران لطمه بخورد. نمی‌خواهم بگویم هر کاری بود خیلی خوب انجام دادیم اما صادقانه بگویم که همه‌ دست به دست هم دادیم و شرایطی را به وجود آوردیم که بیمه مرکزی ایران در بازار بیمه دنیا لطمه حیثیتی نخورد. نمونه‌اش همان خسارتی بود که در پلی اکریل اتفاق افتاد. به خاطر سلامت بازار بیمه ایران اعتماد صداقت بود که موافقت کردند خسارتی که تحت پوشش نبود را پرداخت کنند. احترام بازار در بازارهای بین‌المللی اول به خاطر سلامت و راستگویی است. آنها از ما دروغی نشنیده بودند که سرشان کلاه بگذاریم، تا جایی هم که توانسته بودیم از منافع خودمان دفاع کرده بودیم. به دلیل این اعتبار در دوران جنگ به مشکل اتکایی برخورد نکردیم. در همان سال‌های اول انقلاب چند خسارت سنگین در تهران به وجود آمد و در چند بنگاه ما آتش‌سوزی اتفاق افتاد که باعث شد آمار ما متحول و روند خسارت افزایشی یابد.

*   خاطرتان هست به چه دلیل بود؟
فقط یادم است که در بازار تهران و چند بنگاه آتش‌سوزی شده بود. خسارت نسبت به حق بیمه‌ خیلی زیاد شد و همان چهار درصد که در قراردادها به عنوان هزینه، درنظر گرفته شده بود به بیمه‌گران اتکاییپرداخت شود محقق نشد چراکه قراردادها با زیان هنگفت مواجه شده بود.. یادم است که آن زمان شرکت مونیخ ری لیدر قرارداد برای تجدید قراردادها از ما خواست کارمزدهایمان را کاهش دهیم. من معاون مدیر یا مدیر بودم. همراه آقای دکتر مشایخی به مونیخ رفتیم آمار نشان می‌داد که حجم خسارت‌ها چقدر زیاد شده. آقای مشایخی گفت سال‌هایی بوده که خسارت ما کم بوده و شما سود برده‌اید امسال خسارت زیاد است. شما زیان کرده‌اید و باید خسارت پرداخت کنید. آنها پیشنهاد کردند کارمزدها به 30درصد کاهش پیدا کند اما دکتر مشایخی گفتند فکر میکنم و جواب خواهیم داد. آقای دکتر جباری هم از طرف بیمه ایران به ما ملحق شدند. آقای جورج ایوب در اتکایی شرکت M&G با دکتر جباری و مشایخی دوست بود. من را هم می‌شناخت بعد از مذاکراتی که انجام شد، او موافقت کرد با همان نرخ و شرایط قبلی لیدر قراردادهای ما شود. بعد هم با مونیخ صحبت کرد و آنها قبول کردند. تقریبا با همان بیمه‌گران اتکایی قبل توانستیم آن قرارداد را تجدید کنیم. قراردادهای خوبی داشتیم، بازار بیمه اتکایی در آن سال‌ها با وجود انقلاب و جنگ  با ما بد برخورد نکرد. اعتبار بسیار بالایی در کنفدراسیون‌های آسیایی و انجمن‌های آسیایی داشتیم. جایی که به مشکل برخورد کردیم در زمان کشتی‌ها و جنگ نفت کشها بود که خسارت‌ها خیلی سنگین شد. حق بیمه‌ درخواستی‌شان، علاوه بر فرانشیزهایی که گذاشته بودند، 25 درصد ارزش یک کشتی بود که شوخی نبود. با دولت صحبت شد و قبول کردند اعتباری در اختیار بیمه مرکزی و بیمه ایران قرار بدهند که خسارت‌های جنگی را بپردازیم.

*   به هر حال بیمه مرکزی توانست  شرایط موجود را حفظ کند.
بله در کنار بیمه ایران. بیمه ایران خدمات ارزشمندی به صنعت بیمه کشور کرده بود و بعد از انقلاب هم استادان و کارشناسان خوبی داشته و دارد. مدیران بسیار قوی در بیمه ایران بودند. بالاخره بازار بیمه ایران را سال‌ها کنترل کرده بودند. در آن دوران بخش خصوصی‌بخش حقیری نبود اگرچه حدود 80 درصد اقتصاد ایران آن زمان دولتی بود. بیمه ایران شخصیت‌هایی مثل مرحوم دکتر علی‌آبادی داشته است. شاعر و ادیب و دوست خوبی بود. ده‌ها آقای علی‌آبادی در بیمه ایران بودند. بنابراین موقعیت بیمه ایران و بیمه مرکزی ایران حداقل تا بعد از جنگ خیلی هم خوب بود. بعدا تمایل به داشتن قراردادهای مازاد خسارت و سرمایه در دنیا بیشترشد. چون در قرارداد مازاد خسارت و سرمایه ‌بخش عمده‌ای از حق بیمه را بیمه‌گر اتکایی همان اول می‌گیرد که برایش خوب است. یک صورتحساب اول دوره و یک صورتحساب آخر دوره دارد. در سال‌های اخیر به دلیل اینکه می‌گویند حجم حق بیمه زیاد است 3-4 درصد حق بیمه می‌تواند سود زیادی را برای بیمه‌گر اتکایی ایجاد کند، تمایل به قراردادهای مازاد خسارت و سرمایه بیشتر است.

*  برسیم به دوره‌ای که حضورتان در صنعت بیمه کمرنگ شد اما دورادور در ارتباط بودید و اتفاقات جدید رخ داد. خصوصی‌سازی در صنعت بیمه شکل گرفت، توقع داشتیم بحث حمایت از بیمه‌گذار که در ماده 1 قانون بیمه هم اشاره شده محقق شود اما عملا حاصل نشد و به جایی رسیده‌ایم که مشتری رضایت نسبی از بیمه ندارد. به نظرتان چرا وضعیت صنعت بیمه به اینجا رسید. طبق فرمایش شما و بقیه استنادات، در دوره جنگ که دوره التهاب صنعت بیمه و کشور هست، وضعیت مطلوبی از نظر رضایت مشتری و پرداخت خسارت داشتیم. برداشت من از صحبت‌های شما این است که صنعت بیمه اعتمادی را که در شاکله خود و بین‌المللی کسب کرده بود، استفاده کرد که بیمه‌گذار راضی خلق کند ولی چرا بعد از خصوصی‌سازی عملا این اتفاق نیفتاد. بعد از گذشت این سال‌ها در همایش جدید بیمه و توسعه که قرار است 13 آذر برگزار شود صنعت بیمه تصمیم گرفته موضوع را «رضایت مشتری» بگذارد چون می‌داند که مشتری راضی در بازار فعلی ندارد. از دیدگاه شما وضعیت فعلی چه شرایطی دارد.
تا سال‌های 1371 و شاید 1372 بیمه مرکزی ایران رئیس کل و قائم‌مقامی داشت که از جامعه بیمه گران بودند. (آقای گرانمایه و آقای غلامی) بیشتر تمرکز این آقایان حفظ جایگاه و شخصیت بیمه مرکزی و بازار بیمه ایران و در خارج از کشور بود. در آن زمان ما لطمه‌ای از این بابت نخوردیم. اما چون این بزرگواران پشتوانه سیاسی نداشتند بنابراین وضعیت مطلوبی چنانکه باید و شاید در دولت نداشتند و کارهای اساسی و محوری را نمی‌توانستند انجام دهند. آقای جواد منصوری از خانواده منصور بود، برادرش حسنعلی منصور و پدرش منصورالملک بود و به خاطر جایگاهشان همه چیز در اختیارشان بود. بعد از انقلاب تا زمانی که آقای دانشپور که فردی سیاسی و طرفدار دکتر مصدق بود، شرایط دیگری داشت، آقای اعرابی و باقری جوان بودند و علاقه‌مند به اقدامات خاص خودشان و تعیین تکلیف کردن شرایط شرکت‌های ملی شده اما آقای گرانمایه و آقای غلامی که آمدند بیشتر تمرکزشان روی مسائل حرفه‌ای در داخل و خارج از کشور بود. شرایط داخل کشور هم خوب بود و حرفه‌ای عمل می‌شد. تا زمانی که جناب آقای همتی آمد. با توجه به جایگاه سیاسی و شرایط و اعتباری که ایشان در نظام داشت، توانست بازار بیمه مملکت را از نظر روابط با دولت و پرتفویی متحول کند. اما درباره سوال شما این را بگویم که شرایط بیمه نمی‌تواند از جامعه دور باشد. آیا واقعا اخلاق و فساد جامعه در زمان جنگ با الان، یکی است؟ حتی زمان آقای موسوی را اگر بررسی کنید آیا فساد با الان یکی بود؟ شرایط دولت آقای خاتمی را بررسی کنید و ببینید الان چطور است. منظورم افراد نیست. در جامعه‌ای که آن زمان زندگی می‌کردیم از نظر شاخص‌های اخلاقی، اجتماعی و سیاسی با امروز متفاوت است. نمی‌توانیم به خودمان دروغ بگوییم. بیمه و بیمه گری هم جزئی از جامعه است. الان در کشور دروغگویی باب شده و بدون هیچ نفعی دلمان می‌‌خواهد دروغ بگوییم.  بنابراین باید بگویم شاخص‌های اخلاقی الان با زمان جنگ فرق کرده و صنعت بیمه در آن زمان به اعتبار اخلاق، رفتار حرفه‌ای و دوری از فساد و دروغ عملکردش خوب بود. از طرف دیگر عدم وجود عدالت اجتماعی در جامعه هم شاخص مهمی است. آنچه امروز نسبت به زمان جنگ اتفاق افتاده شوخی نیست. چه آدم‌های فداکاری در دوران جنگ داشتیم. این فسادها و مشکلات در دوران جنگ نبود. بیمه هم از این جریانات متاثر شده و نمی‌توانیم بگوییم همه تقصیرها از بیمه و بیمه گری است. آیا واقعا در 20 سال گذشته کارشناس قابل ذکر و درجه یک در رشته‌های مختلف بیمه تربیت کرده‌ایم و کار اساسی انجام داده‌ایم؟ آیا مدیرانی که انتخاب کردیم بهترین بوده‌اند. چند روز قبل دوستان به من اعتراض کردند که ما شرکت خصوصی خصوصی هستیم توچرا می‌گویی‌بخش خصوصی بیمه در مملکت وجود ندارد. گفتم خصوصی معنا دارد، شما به عنوان  عضو هیات مدیره در انتخاب مدیرعامل شرکت چقدر موثر هستید؟ وزیر، اعضاء هیات مدیره و مدیرعامل چند شرکت را انتخاب می‌کند. به باور من، شما عضو هیات مدیره هستید اما عضو هیات مدیره‌بخش خصوصی نیستید. به هر حال از شرکت‌های بیمه نباید  انتظار بیشتر داشته  باشیم و بخواهیم شرکت های بیمه استثنا باشند. همین که هستند هم خوب است. تاکید می‌کنم هرچه صنعت بیمه از نظر اقتصادی مشکل داشته باشد قابل قیاس با سایر‌بخش های کشور نیست و با امکانات و شرایطی که دارد از همه‌بخش های اقتصادی کشور سالم‌تر است.

*  چند سال قبل اتفاق بیمه توسعه در صنعت بیمه رخ داد که نقش خیلی زیادی در خدشه‌ وارد کردن به اعتماد عمومی و رضایت بیمه‌گذار داشت. آیا شما تایید فکر می‌کنید که باعث شد بیمه‌گذار در ایران واهمه داشته باشد از اینکه پولی که به شرکت بیمه می‌دهد به پرداخت خسارت منتهی می‌شود؟
بخش عمده این جریان به مشکل بیمه مرکزی برمی‌گردد. در بیمه مرکزی ایران حداقل در چند سال‌ اخیر اعتقادی به اجرای قانون به طور کامل وجود نداشته. حمایت از بیمه‌گذار به معنای واقعی آنطور که باید و شاید احرا نشده، چرا بیمه توسعه به این وضعیت افتاد چون بیمه مرکزی ایران اعتقاد راسخ به‌بخش خصوصی نداشت. اگر اعتقاد داشته باشد باید به همه آنچه در‌بخش خصوصی در دنیا اتفاق می‌افتد اعتقاد داشته باشد. چه اشکالی دارد یک شرکت بیمه‌ای ورشکست شود؟ اگر بیمه مرکزی ایران به‌بخش خصوصی اعتقاد راسخ داشته باشد نمی‌ترسد از اینکه آبروی صنعت بیمه می‌رود اگر یک شرکت ورشکست شود.

*  بازار آزاد حکم می‌کند که شرکت‌ها بیایند و بروند.
این همه شرکت در دنیا ورشکست می‌شوند آیا بازارها آسیب می‌بینند؟ خیر. اما برای اینکه اعتماد جامعه از بین نرود و بیمه‌گری آسیب نبینند ماده‌ای در قانون بیمه مرکزی ایران مثل همه دنیا گذاشته شده. اگر شرایط مالی یک شرکت بد بود بیمه مرکزی ایران می‌تواند آن شرکت را منحل و پرتفویش را منتقل کند. اگر این کار انجام شود مردم اعتماد بیشتری به شرکت‌های بیمه پیدا می کنند. الان هم مدام می‌گویند در چندین شرکت بیمه ناترازی وجود دارد. خب ناترازی را برطرف کنید. اگر واقعا ناترازی نیست چرا بیمه مرکزی ایران اجازه می‌دهد اینطور بگویند و اگر هست چرا برطرف نمی‌کند.

همکاران عزیز من صدای مرا بعدا می شنوید امید ملت ایران که در سن و سال من هستند به شما جوانان است. انشالله شما جوان‌ها شرایط را تغییر دهید و خواسته‌هایتان را مطرح و بگویید. جوانان خوبی در صنعت بیمه داریم که توانمند و علاقه‌مند هستند اما پنجره‌ها برایشان بسته است. به هیات مدیره‌ها می‌گویم، ‌ شما باید برای این بچه‌ها مدیر خوب انتخاب می‌کردید، دانش آن‌ها را توسعه می‌دادید. قبلا هم گفتم از بنگلادش و پاکستان مدیر بیاورید. ما از دانش روز دنیا عقب هستیم. موبایل ده سال قبل چه اطلاعاتی به شما می‌داد و حالا چطور است. دوره‌ای شده که یک چیپ کمتر از یک گرم را در مغز کار می‌گذارند که فرد فلج بتواند راه برود. چشم کور را بینا می‌کنند. در دنیا به این مرحله رسیده‌ایم. این حرف‌ها شوخی نیست.

* الان ایلان ماسک به‌عنوان مرد تکنولوژی دنیا دست راست رئیس‌جمهور آمریکا شده است.
بله. اینکه می‌گوید من آدم‌ها را به کرات دیگر می‌فرستم الان برای خیلی ها مثل من باورکردنی نیست. زمانی هم بود فیلم‌های جیمز باند می‌دیدیم و می‌گفتیم دروغ است. بنابراین ما هنوز هم از دانش دنیا عقب هستیم. مارا خودشیفته کرده‌اند. چه شرایطی برای بچه‌ها و جوانان ما در دنیای آینده به وجود می‌آید. امیدوارم شرایطی پیش بیاید که درها باز شود و همه به اندازه ظرفیت و دانشی که دارند بتوانند از ظرفیت دنیا استفاده کنند قبلا هم گفتم یک بیمه‌گر اتکایی باید دنیا را بشناسد و پیشرفت‌های دنیا را تعقیب کند. حتی محاوره و ارتباطات خوب بلد باشد.

*  با توجه به اینکه آقای خسروشاهی استراتژی‌شان را بر رضایت بیمه‌گذار گذاشته‌‌اند، به عنوان سوال آخر چه پیشنهاداتی به ایشان دارید که بتوانند راهبردشان را محقق کنند.
من ایشان را فرد خوب و علاقه‌مند می‌دانم. جناب آقای دکتر همتی دارای ویژگی‌های مطلوبی است و بیمه را خوب می‌شناسد و علاقه‌مند به توسعه کشور. بنابراین می‌تواند کارهابی خوبی انجام دهد. آقای خسروشاهی دریکی از صحبت‌هایش حرف‌های خوبی زد که اگر به همان‌ها عمل کند خوب است. متاسفانه کارهای محوری را کنار می‌گذاریم و کارهای جانبی که نسبت به کارهای محوری ارزش کمتری دارد، را بزرگ می‌کنیم. این همه نظارت پس چه کار می‌کند. دوباره تاکید می‌کنم، در قانون بیمه مرکزی ایران فقط چهار جا از کلمه «نظارت» استفاده شده است. اما متاسفانه نگفته‌اند حدود نظارت چیست که این خوب نیست. بر «راهنمایی، ارشاد و نظارت» هم تاکید شده. راهنمایی و ارشاد دستوری نیست. همه دلشان می‌خواهد از قانون قدرت بگیرند نه از توان شخصی، بپذیرید  محتاج هستیم که سوال کنیم و بر دانسته‌های خود بیفزاییم. بپذیریم که کسان دیگری هستند که از ما بهتر بلد هستند. من معاون بیمه مرکزی ایران بودم بارها تلفن می‌کردم به آقای مجید فیضی یا نکویی‌مهر در مورد آتش‌سوزی و باربری سوال می‌پرسیدم. کسر شأن نمی‌دانستم بپرسم. با این کار برای خودم و آنها احترام قائل می‌شدم. اما الان همه در همه موارد اظهارنظر می‌کنند. بر می‌گردم به مساله نظارت، باید تاکید کنم، آنچه امروز مهم است بیمه مرکزی انجام دهد، نظارت مالی است. چرا شرکت‌های بیمه اینقدر از بیمه‌گذاران و نمایندگان طلب دارند؟ چرا به صورت شفاف این ارقام اعلام نمی‌شود؟ چرا می‌ترسید؟ آیین‌نامه چرا به شرکت بیمه اجازه می‌دهد که هر سال تجدید ارزیابی کند، سود واهی حاصل کند، هم مالیات بدهد، هم به سهامدار سود بدهد. این چه قانونی است؟ اگر یک روز بازار مسکن در این مملکت زمین خورد چه اتفاقی می‌افتد؟ این ساختمان را دو میلیارد خریده‌ایم و الان 20 میلیارد شده. همه خوشحال هستند و سود نشان می‌دهند. اما قیمت‌هایی که همه‌تان می‌گویید حباب دارد، ‌ اگر اینها زمین خورد چه می‌کنید؟دیدید چه بر سر بورس آمده؟ یک نمونه ساده بگویم. افغانستان نرخ برابری پولش با دلارقبل و امروز چقدر بوده و چقدر شده است. اگر آن اتفاق در ایران بیفتد چه می‌کنید؟ شما که ارز دارید و به قیمت روز محاسبه کرده و سود نشان داده‌اید به این مسئله فکر کرده‌اید؟ بیمه مرکزی ایران چرا دنبال ذخایر شرکت‌های بیمه نمی‌روید؟ کار اساسی بیمه مرکزی ایران، نظارت مالی است. رفت و آمد نیاز ندارد، اطلاعات شفاف به دست بیاورید و کار کنید. آقای خسروشاهی به درستی در صحبت‌هایش به چند کار اساسی اشاره کرد همان‌ها را الگو قرار دهد بیمه مرکزی باید مثل پدر یک خانواده باشد. اگر در یک خانواده پدر رفتارش درست نباشد، نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم بچه خوب پرورش یابد. ما باید سعی کنیم رضایت همه را به دست بیاوریم. به ما در بیمه مرکزی ایران گفته بودند اگر کسی خسارت دارد و به شرکت بیمه آمد، تا رضایتش حاصل نشد اجازه ندهید بیمه‌گذار خارج شود. قانعش کنید که چرا خسارت نمی‌دهید. این اتفاق الان انجام می‌شود؟ خیر. تا زمانی که در کل جامعه تغییرات اساسی از نظر اخلاقی به وجود نیاید، اوضاع بیمه هم همین است.

*  امیدوارم این مطالب از جانب پیشکسوتان صنعت بیمه مسیر تازه‌ای را برای سیاست‌‌گذاران و مدیران عامل شرکت‌های بیمه ایجاد کند چون نمی‌توانیم از تجارت افرادی که برای صنعت بیمه زحمت کشیده‌اند غافل شویم و همین بحث‌ها می‌تواند چراغ راهی برای گذر راحت‌تر باشد.
دوستان، رفقا و همکاران، من واقعا صنعت بیمه و همکاران دیده و نادیده‌ام را دوست دارم و همه برای من محترم هستند. شما حرف های مرا بعدا می‌شنوید از این حرف‌ها ناراحت نشوید. این حرف‌ها برای بهترشدن آینده صنعت بیمه است. خواهش می‌کنم اگر جایی می‌بینید اشتباه می‌کنم، و اطلاعاتم غلط است حتما من را اصلاح کنید. اگر متوجه شوم حرفی خارج از واقعیت زده‌ام حتما خودم را اصلاح و اطلاع‌رسانی می‌کنم. اما نگویید چرا این مطالب را عنوان می‌کنی. در آخر برای آقای خسروشاهی و مدیران عامل و اعضاء محترم شرکت‌های بیمه که دلسوز هستند آرزوی توفیق دارم. از شما هم که محبت کردید و این گفت وگو را ترتیب دادید متشکرم. موفق باشید.